روانشناسی اجتماعی
مراد عبدی ورمزان؛ محمدنقی فراهانی؛ حمید خانی پور
چکیده
مقدمه: مصرف برق خانگی در ایران حدود 33 درصد از کل مصرف کشور است و رفتار صرفه جویی در مصرف آن با وجود تأکیدهای فراوان همچنان با سطح مطلوب فاصله دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رفتار صرفهجویی برق خانگی در مصرفکنندگان ایرانی انجام شد. طرح مورد استفاده در این پژوهش مدلسازی معادلات ساختاری و جامعه آماری مورد مطالعه شامل ...
بیشتر
مقدمه: مصرف برق خانگی در ایران حدود 33 درصد از کل مصرف کشور است و رفتار صرفه جویی در مصرف آن با وجود تأکیدهای فراوان همچنان با سطح مطلوب فاصله دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی رفتار صرفهجویی برق خانگی در مصرفکنندگان ایرانی انجام شد. طرح مورد استفاده در این پژوهش مدلسازی معادلات ساختاری و جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمام مصرفکنندگان برق در سراسر کشور در سال 1400 بود. نمونهگیری به روش نمونهگیری در دسترس انجام گرفت. حداقل حجم نمونه با استفاده از روش ساپر (2021) برابر با 256 نفر برآورد شد؛ با این وجود تعداد شرکتکنندگان پژوهش برابر با 684 نفر بود. ابزارهای مورداستفاده برای جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه سنجش ویژگیهای جمعیتشناختی و ویژگیهای منزل مسکونی (DHC)، مقیاس صرفهجویی برق مبتنی بر ارتقای جایگاه اجتماعی (SESSSU)، مقیاس انگیزش نسبت به صرفهجویی برق (MTSES) و مقیاس سنجش رفتار صرفهجویی در مصرف برق (ESBS) بود که در مجموع 57 سؤال و گویه را در بر میگرفت. دادهها با استفاده از امکانات گوگل فرم جمعآوری شده و با استفاده از نرمافزارهای Smart PLS 3.3.3 و SPSS 26 به شیوه مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج حاکی از آن است که نیاز اجتماعی به مصرف برق 35 درصد از انگیزش صرفهجویی برق را تبیین میکند (00/0P=). همچنین انگیزش صرفهجویی برق 38 درصد از رفتار صرفهجویی برق را تبیین کرد (00/0P=). در بین مؤلفههای انگیزش صرفهجویی برق، بیشترین رابطه با سازه اصلی به ترتیب در انگیزش یکپارچه، انگیزش همانندسازی شده، درونی و درونفکنی شده مشاهده شد.نتیجه گیری: به نظر میرسد که افزایش رفتار صرفهجویی برق از طریق تحریک انگیزش توسط نیاز اجتماعی به مصرف برق ممکن است. یافتههای پژوهش حاضر میتواند در سیاستگذاریها و مداخلاتی که هدف خود را رفتار مصرفکننده و افزایش صرفهجویی قرار میدهند، مورد استفاده قرار گیرد.
بهمن غیوروحدت؛ محمدنقی فراهانی
دوره 8، شماره 29 ، خرداد 1397، ، صفحه 59-76
چکیده
مقدمه: هنگامی که شناختی از پدیدهها به دست میآید، با آنها به شیوة خاصی بنام نگرش رفتار میکنیم. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه صفات شخصیتی در مدل ششگانه هگزاکو و نگرش افراد به جریانهای سیاسی انجام شد. روش: بدین منظور نمونهای شامل 372 نفر (185نفر مرد، 184نفر زن و 3 نفر با جنسیت نامشخص) به روش نمونهگیری در دسترس از جامعه آماری شهروندان ...
بیشتر
مقدمه: هنگامی که شناختی از پدیدهها به دست میآید، با آنها به شیوة خاصی بنام نگرش رفتار میکنیم. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه صفات شخصیتی در مدل ششگانه هگزاکو و نگرش افراد به جریانهای سیاسی انجام شد. روش: بدین منظور نمونهای شامل 372 نفر (185نفر مرد، 184نفر زن و 3 نفر با جنسیت نامشخص) به روش نمونهگیری در دسترس از جامعه آماری شهروندان تهرانی انتخاب گردید. از پرسشنامههای صفات شخصیت هگزاکو-60 و سنجش نگرش سیاسی (محقق ساخته) برای جمعآوری دادهها استفاده شد. یافتهها: برای تجزیه تحلیل توصیفی دادهها از جدول فراوانی، میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره گام بهگام استفاده شد. نتایج نشان داد که با اطمینان 99 درصد میتوان ادعا نمود که همبستگی مثبت معنیدار بین صفات صداقت-فروتنی، پذیرش و گشودگی با نگرش به جریانهای سیاسی و همبستگی معنیدار منفی بین صفت وظیفهشناسی با نگرش به جریان سیاسی وجود دارد. ولی برای صفات تهییج پذیری و برونگرایی ارتباط معناداری تایید نمیشود. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای صفات گشودگی، وظیفه شناسی، صداقت- فروتنی و پذیرش حدود 66 درصد از تغییرات متغیر نگرش به جریانهای سیاسی را پیشبینی مینمایند. نتیجهگیری: صفات به واسطه تأثیر رویههای خود و کنش متقابل محیط بر این رویهها ارتباط خود را با نگرش به جریانهای سیاسی حفظ و نقش پیشبینی در تبیین نگرش سیاسی را ایفا میکنند. همچنین صفات به علت خاصیت پایداری خود به نگرشهای ذاتاً ناپایدار انسان، رنگ و بوی ماندگاری میدهند.